محرم خوانسار
یکی دوسال پیش تاسوعا و عاشورا رفتیم خوانسار. شهر کوچک قشنگی بود که پاییز و محرم و باران هم قشنگترش کرده بود.
مراسمهای عزاداری جالبی هم داشتند، حسینیههای ساده با معماری قدیمی، چای توی استکانهای باریک و نعلبکی، خرما توی ظرفهای چینی گل سرخی، جوانهایی که خادم حسینیه بودند و لباس شان مثل خادمهای حرم بود، برای بچهها هم حتی از این لباسها بود اگر می خواستند کمک کنند، دیدن جوانهایی که می ایستادند به ظرف شستن و زیر باران دوان دوان، ظرفهای تمیز را به قسمت نذری میرسانند دوست داشتنی بود. موقع ناهار خانههای زیادی بودند که غذای نذری می دادند، بعضی خانهها فقط مخصوص خانمها بود، از این خانههای بزرگ باصفای قدیمی که حیاطش را آب و جارو کرده بودند، در خانه تا وقتی ظرفیت همه اتاقها پر شود باز بود، وقتی دیگر جای نشستن برای ادم های جدید نبود در را بستند و غذا را توی سینیهای بزرگ آوردند. قیمه بود توی بشقابهای ملامین قدیمی و گفتن ندارد که چه خوشمزه.
مدل عزاداری حسینیهای که ما رفتیم هم بیشتر به نمایش و تأتر می زد. اسب و شترهای فراوان با تزئینات رنگی عجیب، بر خلاف شهر ما که بیشتر با سینه زدن خواندن عزاداری میکنند.
عصر هم رفتیم تعزیه روستایی به اسم قودجان که ظاهرا تعزیههای مشهوری دارد. فضاسازی خوبی داشت، خود روستا هم که دیدنی بود.
نمیدانم چهم بوده که هیچ عکسی از آنجا نگرفتم، این عکسها را هم توی نت پیدا کردم. ولی واقعا محرمها آدم وقت و حال خوب و پایه داشته باشد برود بگردد گوشه کنار ایران، هر سال برود یک طرفی، میان یک جمع با صفایی که با لهجه و سلیقه ی خودشان حسین حسین میکنند..
کيف جادويي آلوما والت اصل و اروجينال خريد کيف پول آلوماوالت با تخفيف ويژه http://markbaz.com/?p=166